нσмɛ / ɛ-мαιℓ / мσиα / Ƥяσғιℓɛ
❤گلهاش تو ی دستش بود نشسته بود لب جدول❤ ❤رفتم نشستم کنارش❤ ❤گفتم برا چی نمیری گلات رو بفروشی؟ ❤ ❤گفت بفروشم که چی؟❤ ❤تا دیروز میفروختم که با پولش خواهرمو ببرم دکتر❤ ❤دیشب حالش بد شد و مرد ❤ ❤با گریه گفت تو میخواستی گل بخری؟❤ ❤گفتم بخرم که چی؟❤ ❤تا دیروز میخریدم برای عشقم❤ ❤امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...❤ ❤اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد❤ ❤با مردونگی گفت بگیر❤ ❤باید از نو شروع کرد❤ ❤تو بدون عشقت... من بدون خواهرم...❤
نظرات شما عزیزان:
: тαɢƨ
Ɖɛƨιɢиɛя